عالَمی دگر... | ||
از علی گویم
از علی گویم، علی شاه عرب آن مه تابان به آن پهنای شب از علی خوانم که نور مرتضی میکشد مارا به سرحد رضا از علی پرسم ره دلدادگی تا به کف آرم دل آزادگی از علی دانم که او باب النبیست مظهر علم خداوند غنیست از علی گیرم برات کربلا نی ز دست مردمان مبتلا از علی بینم نه از غیر علی آنچه از معنا نمودست منجلی از علی چینم گلی بهر مزار تا مگر گیرد گلستانم قرار از علی دیدم در این دیر وجود آنچه بود از عالم غیب و شهود از علی خواهم چراغ راه را راه پر پیچ و خم الله را از علی جویم، صبوری در نبرد هدیه بر مردان در این ایام مرد
[ سه شنبه 92/2/31 ] [ 5:14 عصر ] [ حبیب ]
|
||
[ طراحی : روز گذر ] [ Weblog Themes By : roozgozar ] |