سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عالَمی دگر...

حال دل من...

دلم غرق خون است و چشمان من

خبر می دهد از دل و جان من

بهار و گلستان بدین خرمی

چه کس بشکند، قفل زندان من

از این درد تنهایی اندر فراق

نبینی به خنده، تو دندان من

کنارم همه همچو خارند و خس

گلی خواهد این خاک گلدان من

اگر که فدایش کنم جان ودل

نمی بیند اما ز احسان من

محبت بریزم به جای شراب

ولیکن نشیند برِ خوان من

صبوری! چه گویی تو از درد دل

که دل غرق خون است و چشمان من


[ دوشنبه 92/3/6 ] [ 6:9 عصر ] [ حبیب ]
نظرات ( )
درباره وبلاگ
امکانات وب
بازدید امروز: 58
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 156338

طراحی سایت