سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عالَمی دگر...

نمیدانم چرا؟


عاشقت گشتم، نمیدانم چرا؟

جز تو، نامی را نمیخوانم چرا؟

گشته ای هم روح من، ای روح من

چون که رفتی، زنده پس جانم، چرا؟

گرچه عشق تو مرا آمد هدف

حیرتی دارم که حیرانم چرا؟

بوی آزادی دهد گیسوی تو

همچنان در بند زندانم چرا؟

سر به آغوشت نهم دیوانه وار

اشک تو جاری و گریانم چرا؟

از فراقت خون به دل دارم، رفیق

گیج و حیرانم که خندانم چرا؟

من که خوردم آب از آن لب بارها

همچنان بی جان و عطشانم چرا؟

من که از طاقت، صبوری شهره ام

از غمت بی صبر و بی جانم چرا؟


[ جمعه 94/1/28 ] [ 8:38 صبح ] [ حبیب ]
درباره وبلاگ
امکانات وب
بازدید امروز: 36
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 156316

طراحی سایت