عالَمی دگر... | ||
قطعه ای ناب یاد آغوشت فراموشم کند برده از خویشم در آغوشت کند خاطراتت چون شود در پیش رو با دل ریشم در آغوشت کند رنگ و بوی زلف کافر کیش تو فارغ از کیشم در آغوشت کند گر چه یاد خنده های ناز تو می زند نیشم، در آغوشت کند کوه سرخت گرچه سبز و آبی است لیکن از بیشم در آغوشت کند حس ناب درّه پر از گلاب همچو آتیشم در آغوشت کند بوی عطر و خاطرات بوی آن این صبوریشم، در آغوشت کند
[ جمعه 94/2/18 ] [ 11:38 صبح ] [ حبیب ]
|
||
[ طراحی : روز گذر ] [ Weblog Themes By : roozgozar ] |