عالَمی دگر... | ||
عقاید: بخش اول(ابزار شناخت)
در مباحث اپیستومولوژی (معرفت شناسی)، بحث ابزار شناخت از مباحث بسیار مهم میباشد. یعنی پس از اینکه امکان شناخت برای ما ثابت شد، به این بحث توجه باید کرد که این شناخت باید از چه طریقی باشد که اطمینان آور گردد؛ از راه حس، عقل یا وحی؟ عدهای حس را تنها را شناخت میدانند و میگویند غیر از حس و تجربه هیچ علم دیگری به ما اطمینان خاطر نمیدهد. لذا حس گرایی یا اصالت حس (sensualisme) عبارت است از قول به اینکه تمام دانش و معرفت ما ناشی از حس است ومعقول چیزی جز محسوس نیست ، ادراک حقیقی منحصر در ادراک حسی وتجربی است. حسگرایی با (فرانسیس بیکن) آغاز و با "لاک" ، "برکلی"، "کنت" و "استوارت میل" ادامه یافت و در نهایت در حوزههای علمی غرب برترین دیدگاه محسوب شد . حس گرایان به دوگروه تقسیم میشوند: حس گرایی معتدل: این مکتب همان آمپیریسم است. آغاز این گرایش در قرن14 و 15 میلادی است وزادگاه آن انگلستان و مادر آن ویلیام اکامی(1300-1347م) است .طرفداران این تفکرمعتقدند. تمام واقعیتهای متافیزیکی که صاحبان فلسفههای مشاء و افلاطونی به تصور خود کشف کرده بودند، جز اوهام و خیالبافی چیزی نیست. حس گرایی افراطی: که همان پوزیتیویسم است . در اوائل قرن نوزدهم میلادی «اگوست کنت» فرانسوی که به پدر جامعهشناسی معروف شده است، یک مکتب تجربی افراطی به نام «پوزیتویسم» پایه گذاری کرد. اساس این مکتب را اکتفاء به دادههای بی واسطه حواس تشکیل میداد. کنت حتی مفاهیم انتزاعی علوم را که از مشاهده مستقیم به دست نمیآید، متافیزیکی و غیرعلمی تلقی می کرد و این دیدگاه بعدها به آنجا کشیده شد که قضایای متافیزیکی، الفاظی پوچ و بیمعنا به حساب آمدند. عدهای دیگر به عقل اصالت میدهند. واژه rationalism از ریشه لاتینی ratio گرفته شده و معمولا برابر با نهاد عقلگرایی، اصالت عقل، خردباوری ترجمه میشود. این عقلگرایی که مربوط به دوره روشنگری است عبارت از یک دیدگاه معرفتشناختی و هستیشناختی است که معتقد است تنها مرجع کسب معرفت، ارزش، عمل، اخلاق و خلاصه هر آنچه که مربوط به حیات انسانی است تواناییهای نهفته در وجود خودآدمی است. بر اساس این نگره آنچه منشائی ماورایی دارد یا به طور کلی مورد انکار است و یا مرجعیت (اتوریته) آن پذیرفته نیست. عقلگرایی با دکارت آغاز شد و با افرادی چون "اسپینوزا" و "لایب نیتز" ادامه یافت و با "هگل" به پایان رسید. در قرآن، حس و عقل رد نشده و از آنها به عنوان دو ابزار شناخت یاد شده است: وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (سوره نحل، آیه78) در این آیه سمع و بصر (حس) و فواد (عقل) به عنوان ابزار شناخت ذکر شده اند. اما انحصارگرایی و حصر در این ابزار مورد قبول نیست، و قرآن به یک ابزار مهمتر به نام وحی اشاره دارد و میفرماید: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ رِجالاً نُوحی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (سوره نحل، آیه43) بنابر این از نظر اسلام حس، عقل و وحی سه ابزار شناخت میباشند که هر یک جایگاه خود را دارد و شناخت حاصل از آنها در حیطه خود قابل قبول میباشد. [ شنبه 91/4/10 ] [ 11:15 صبح ] [ حبیب ]
|
||
[ طراحی : روز گذر ] [ Weblog Themes By : roozgozar ] |