عالَمی دگر... | ||
میکده غزل
در میکده رفتم غزلی ناب سرودم با نام تو چند مصرع بی تاب سرودم شاید که تو آیی و ببینم رخ ماهت طوفان زده گردیده و گرداب سرودم دادی تو به من وعده دیدار به خوابم در خواب فرو رفته و در خواب سرودم تا اینکه فراموش کنم تلخی هجران از پیر و جوان گفته و از شاب سرودم دیوار کشیدم که خیالم شود آرام عکست به خیالم شد و از قاب سرودم از تشنگی دیدن آن حوری پر نور در آب زدم، آب شدم، آب سرودم تا در نکشد عشق، همه جان «صبوری» در میکده رفتم غزلی ناب سرودم
[ سه شنبه 91/12/8 ] [ 4:36 عصر ] [ حبیب ]
|
||
[ طراحی : روز گذر ] [ Weblog Themes By : roozgozar ] |