عالَمی دگر... | ||
یاد یار..
یاد دورانی که باهم داشتیم رقص خندانی که باهم داشتیم هر دو یک گل در کنار یکدگر جام گلدانی که با هم داشتیم کاش هرگز گم نمیشد در زمان عهد و پیمانی که باهم داشتیم تلخی هجران هَلاهِل میکند قند وقندانی که با هم داشتیم زندگی را هدیه بر من داده بود انسِ انسانی که باهم داشتیم هر زمان در آسمان عشق و نور پَرِّ روحانی که با هم داشتیم کاش میشد با «صبوری» این زمان همچو دورانی که باهم داشتیم [ چهارشنبه 91/12/9 ] [ 6:22 عصر ] [ حبیب ]
|
||
[ طراحی : روز گذر ] [ Weblog Themes By : roozgozar ] |