سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عالَمی دگر...

ربوبیت در عبودیت (4)

ب: ربوبیت

الرَّبُّ فی الأصل: التربیة، و هو إنشاء الشی‏ء حالاًفحالاً إلى حدّ التمام(المفردات فی غریب القرآن، ص: 363)راغب در مفردات خود شی­ای را از حالی به حال دیگر در آوردن تا به حد کمال و تمام خود برسد را همان تربیت می­داند که ثمره امری به نام ربوبیت است.  «ربّ» در اصطلاح اسلامى از اسماى حسناى خداوند است، و نامى است براى آفریدگار و مالک مخلوقات و بنیانگذار نظام زندگى و مربّى آنها در طى مراحل حیات، تا هر یک به‏درجه کمال وجود خود برسند...بنابر آنچه آوردیم، «ربّ» در لغت عرب و اصطلاح اسلامى هر دو، به معناى مالک و مربّى آمده است، اضافه بر آن، در اصطلاح اسلامى معناى بنیانگذار نظام زندگى در طى مراحل پرورش، تا رسیدن به درجه کمال، بر معناى مربّى افزون شده، و معناى مربّى کامل گردیده.( عقاید اسلام در قرآن کریم ج‏1 ص150 )

توحید ربوبی:

با توجه به معانی ذکر شده جای دارد تا در اینجا به اصطلاح دیگری تحت عنوان «توحید ربوبی» اشاره­ای بشود. در کتب کلامی اقسام گوناگونی از توحید و یگانگی خداوند ذکر شده است. یکی از این اقسام توحید ربوبی     می­باشد. آیت الله جعفر سبحانی در تعریف توحید در ربوبیت چنین فرموده­اند:

والتوحید فی الربوبیة هو الإعتقاد بأنّ تدبیر العالم الإمکانی بید اللّه سبحانه وأمّا الأسباب والعلل الکونیة فکلّها جنود له سبحانه یعملون بأمره ویفعلون بمشیئته‏( المحاضرات فى الالهیات ص69) و توحید در ربوبیت، عبارت است از اعتقاد به اینکه تدبیر عالم ممکنات به دست خداوند است، و اسباب و علل طبیعی همگی سربازان و کارگزاران خداوند هستند که به امر و مشیّت او عمل می‌کنند. با توجه به این دید و تعریف، نسبت به توحید ربوبی در اسلام، حال به معنای این حدیث نورانی می­پردازیم و بررسی می­کنیم که آیا واقعاً انسان می­تواند به این درجه­ای برسد که ربوبیت در او آشکار شود؟ و اگر جواب مثبت است این چه ربوبیتیست که با توحید حق تعالی در ربوبیت قابل جمع می­باشد؟

خداوندگاری

کسی که می­خواهد تربیت کننده و مربی شخص یا جمعی باشد ابتدا باید بر آنها تسلط داشته باشد تا بتواند اعمال ربوبیت بنماید و الا بدون استیلا بر آنها تربیت ممکن نمی­باشد. حال کسیکه در عبودیت قدم راستینی داشته باشد کم کم به خداوند خویش تقرب جسته و نزدیک می­شود؛ از حضرت علی (علیه السّلام) روایت شده است : مَا تَقَرَّبَ مُتَقَرِّبٌ بِمِثْلِ عِبَادَةِ اللَّه‏(غرر الحکم و درر الکلم ص 198) هیچ تقرّب جوینده­ای، به چیزی چون عبادت خدا، به او نزدیک نشد. البته پرواضح است که این تقرب یک تقرب جسمانی و مکانی نیست، بلکه نزدیک شدن به اسماء و صفات خداوند است که هرچه بیشتر این صفات در انسان تجلی یابد انسان به حق تعالی  نزدیک­تر می­گردد. خداى تبارک و تعالى در حدیث قدسى مى‏فرماید:

   یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا غَنِیٌّ لَا أَفْتَقِرُ أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ أَجْعَلْکَ غَنِیّاً لَا تَفْتَقِرُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا حَیٌّ لَا أَمُوتُ أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ أَجْعَلْکَ حَیّاً لَا تَمُوتُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا أَقُولُ لِلشَّیْ‏ءِ کُنْ فَیَکُونُ أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ أَجْعَلْکَ تَقُولُ لِشَیْ‏ءٍ کُنْ فَیَکُونُ(عدة الداعی و نجاح الساعی ص 307)بنده من!مرا اطاعت کن تا تو را مثل خود قرار دهم. من زنده­ای هستم که هرگز نمیرم، تو را نیز زنده‏اى قرار دهم که هرگز نمیرى.من‏بى‏نیازى هستم که هیچ گاه فقیر نگردم، تو را نیز بى‏نیازى قرار دهم که هیچ گاه‏فقیر نگردى. من کسى هستم که هر گاه مشیتم به هستى چیزى تعلق گیرد، بودشود، تو را نیز موجودى قرار دهم که هر گاه مشیتت‏به هستى چیزى تعلق گیرد، بود شود.

آری این است حقیقت بندگی و پرستش، حقیقتی که تمام عبادات ما بهانه­ایست برای رسیدن به این هدف والا و گوهربار.

چه نیکو فرمود بنیان­گذار نظام جمهوری اسلامی ایران:

« تمام عبادات وسیله است ، تمام ادعیه وسیله است ، همه وسیله این است که انسان این لبابش ظاهر بشود. آنچه بالقوه است و لب انسان است به فعلیت برسد و انسان بشود. انسان بالقوه ، انسان بالفعل شود، انسان طبیعى یک انسان الهى بشود، به طورى که همه چیزش الهى بشود، هر چه مى­بیند، حق ببیند، انبیا هم براى همین آمده­اند. همه اینها هم وسیله­اند. انبیا نیامده­اند حکومت درست کنند. حکومت براى چه مى­خواهند؟ این هم هست ، اما نه اینکه انبیا آمده­اند دنیا را اداره کنند، حیوانات هم دنیا دارند و دنیایشان را اداره مى­کنند.  .البته بحث عدالت همان بحث صفت حق تعالى است . براى اشخاصى که چشم بصیرت دارند، بحث عدالت هم         مى­کنند. عدالت اجتماعى هم به دست آنهاست ، حکومت هم تاءسیس ‍ مى­کنند، حکومتى که حکومت عادله باشد. لکن مقصد این نیست . اینها هم وسیله است ، براى اینکه انسان برسد به یک مرتبه دیگرى که براى او انبیا آمده­اند(تفسیر سوره حمد، ص 103)

یکی از همین صفات که شخص در اثر عبودیت در وجود خود تجلی می­دهد صفت «رب» می­باشد. با این صفت شخص مربی عوالمی متفاوت می­گردد که لازمه این ربوبیت، همان تسلطی می­باشد که به آن اشاره نمودیم. این تسلط و مربیگری همان خداوندگاری می­باشد که زمین تا آسمان با خداوندی تفاوت دارد و حدیث مورد بحث ما نیز به همین معنا اشاره دارد.

پس «معنى ربوبیّت یعنى تسلط، خداوندگارى، نه خدایى. فرق است میان خداوندگارى و خدایى. خداوندگارى یعنى صاحب بودن، صاحب اختیار بودن‏ما؛ به خدا هم که مى‏گوییم رَبّ، از باب اینکه خداوندگار و صاحب حقیقى تمام عالم و تمام عالمهاست»(‏ مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى ج‏23 ص 475) هرچه انسان در کنه عبادت بیشتر سیر کند این تسلط و ربوبیت بیشتر آشکار می­گردد و انسان به آن مقام اشرف مخلوقات بودنش نزدیک­تر می­گردد. در این سیر انسان ابتدا به نفس اماره خود، سپس به فکر و خیال خویش و کم کم به موارد بالاتر مسلط می­گرددو البته «بالاتر از این هم درجه‏اى هست؟ بله، یک انسان مستجاب الدعوه- لااقل درباره خودتان- مى‏شوید. حتى مى‏توانید روى بدن خودتان اثر بگذارید، اعجاز کنید، کرامت کنید،آیا بالاتر از این هم هست؟ بله، اما این بالاتر، براى فهم­ها و فکرهاى ما خیلى زیاد است، خیلى از اشخاص نمى‏توانند باور کنند که انسانى در اثر عبودیت و بندگى خدا و تذلّل، در اثر این که صراط عبودیت را طى کرده است، برسد به جایى که در جهان هم بتواند تصرف کند، یعنى بتواند یک بیمارى را از راه روحى معالجه کند، یک کور مادرزاد را شفا بدهد، یک پیس را شفا بدهد»( مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى ج‏23 ص 469) از این بالاتر باید به سخن صدرای شیرازی اشاره نمود، که خداوندگاری انسان را در حدی والا به نمایش می­گذارد و تا حدودی انسان را با مقام والای او آشنا می­کند:

« لو لا اشتغال النفس بتدبیر قواها الطبیعیة و انفعالها عنه لکان لها اقتدار على إنشاء الأجرام العظیمة المقدار الکثیرة العدد فضلا عن التصرف فیها بالتدبیر کما وقع لأصحاب الریاضات و قد جربوا من أنفسهم أمورا عظیمة و هم بعد فی هذه النشأة فما ظنک بنفوس کریمة إلهیة عاشقة لأنوار کبریائه‏ »(الشواهد الربوبیة فى المناهج السلوکیة ص 304) اگر نفس به تدبیر قوای طبیعی خویش و تاثیر پذیری از آن مشغول نبود می­توانست اجرام بسیار بزرگ و زیادی مانند ستاره­ها و سیارات را ایجاد کند تا چه رسد به تصرف کردن در آنها؛ همانگونه که واقع شده است برای صاحبان ریاضات، و تجربه کرده­اند در نفس خود امور بس بزرگی را با اینکه هنوز به این عالم و قوانین آن توجه دارند، پس چه گمان خواهی کرد درباره نفوس کریمه الهیه که عاشقان انوار کبریای  می­باشند؟


[ پنج شنبه 92/1/8 ] [ 1:53 عصر ] [ حبیب ]
درباره وبلاگ
امکانات وب
بازدید امروز: 28
بازدید دیروز: 24
کل بازدیدها: 153470

طراحی سایت