سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عالَمی دگر...

ابتدا پست ثابت مطالعه شود

قسمت چهارم

ادامه جستجوی مورچه و

بیشتر شدن حیرت مورچه از شگفتیهای آفرینش

سنگ و کوه و دشت و صحرا دید و آب

ماهی و خرگوش و پرواز عقاب

نور خورشید و درختان را بدید

عقل او از هیبت آنها پرید

از جواب فطرتش عاجز بُدی

لیکن اینجا عجز او افزون شدی

آخر او آمد پی آب خنک

تا که بهر آتشش یابد کمک

لیکن او نفتی که بر آتش بریخت

شعله ای بودی که در آتش بریخت

سوی سنگ آمد شتابان گفته: هی

آنچه میبینم، بگو آمد ز کی؟

این چنین تنها و ساکت از چه ای؟

مادرِ اینها توای؟ یا بچه ای؟

از سکوت سنگ و خاموشی او

حیرتِ او لا به لا و تو به تو

هم بپرسید از درختان هم ز آب

تا که شاید داده باشندش جواب

لیکن آن کوشش به جایی ره نبُرد

جز طعام حیرتش، نانی نخورد

همچنان می رفت و نومید از همه

با دلی پر از سوال و همهمه

ادامه دارد...


[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 4:14 عصر ] [ حبیب ]
درباره وبلاگ
امکانات وب
بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 153428

طراحی سایت